ورود به ماه هشتم
از نظر روحی خیلی ریخته بودم بهم. هم روحی و هم جسمی، عرق و گاهی داغ شدن بدن، دل درد های شدید،هر وقت هم عصبی میشدم این علایم بیشتر میشد. تکان خوردن هاتون هم خیلی بیشتر شده و با درد بدن من همراه میشن.حس گرفتگی ریه و رگ های مغزم را دارم. حس عجیبی که قابل وصف نیست. بابایی هم درگیر کارهای خانه و امتحاناتش و خانه خریدن و خانه فروختن و خلاصه یک بلوشووییه. قرار شد چون مامان نمی تونه بره پیش خانم دکتر مادرجون زحمت بکشن(هرچند ماه رمضان هم هست) هم جواب آزمایش و هم حال مامانی را بگوید. در این شرایط مادرجونه که به دادم میرسه و آرومم میکنه و مامن امنی برای ناراحتی هام و گریه هام میشه. با آمدن شما دوتا بیشتر به عمق کارهایی که مادرجون برای من انجام داد...
نویسنده :
مامان و پدر
17:20